کوی دوست اولين غزل از مجموعه اشعار مرحوم حسينعلي رقوي
به مناسبت اولين سالگرد درگذشت شاعر فرزانه روستايمان
هر کاروان که از سرکوی دوست بگذرد
دل بسپرد به حلقه موی تو بگذرد
گر باغبان ز ساحت گلشن گذر کند
از هر چه غیر از گل روی تو بگذرد
باد سحر به گاه عبور از جوار تو
مشکین کند کلاله ز بوی تو بگذرد
هر رهروی که مقصد او نیست کوی تو
لب تشنه از لب جوی تو بگذرد
حیف است عاشق تو به گلگشت زندگی
برگی نچیده از گل روی تو بگذرد
دارنده ولایت تو از صراط هم
سرمست از شراب بسوی تو بگذرد
مشکل دلی که سوخته شمع روی توست
دل برکند ز روی نکوی تو بگذرد
بستم فراق نامه تو بر پرنسیم
دارم امید آنکه بسوی تو بگذرد
گفتی به خون جبهه فاضل وضو کنم
غفلت مکن که وقت وضوی تو بگذرد
نظرات شما عزیزان:
[